در یکی از روزها صحابی بزرگ عبدالرحمن بن عوف در کنار نخلستانی مرور می کرد که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را در میان نخلها دید که سر به سجده گذاشته است.
عبدالرحمن(رض) در انتظار ایستاد تا اینکه سر از سجده بردارد، پس از مدت طولانی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم سر از سجده برداشت عبدالرحمن بعد از سلام و ادای احترام عرض کرد یا رسول الله صلی الله علیه وسلم شجده شما آنقدر دراز بود که: گمان بردم روحتان از جسمتان پرواز کرده است حضرت فرموند:
یا عبدالرحمن به تحقیق حضرت جبرائیل نزد من آمد و گفت:خداوند بر تو سلام می فرستد ومن پیام خدا را آورده ام فرموندند:
یا محمد(من صلی علیک صلیت علیه، فسجدت شکرا لله)
معنی: هر کس درود ورحمت فرستد من هم بر او درود می فرستم از این جهت من سجده شکرخدا را ادا می کردم.
:: موضوعات مرتبط:
داستان های مذهبی و قرانی ,
,
:: برچسبها:
داستان های مذهبی ,
داستانهای قرانی ,
مذهبی ,
قرانی ,
داستان ,
داستان انبیاء ,
داستان ائمه ,
داستان خلفا و پادشاهان ,
رمان ,
رمان کوتاه ,
رمان مذهبی ,
نرم افزار داستان ائمه برای گوشی ,
تاریخ ائمه ,
تاریخ علما ,
زندگی علما ,
تاریخ پادشاهان ,
,